قدس آنلاین- هنوز خزان کاملاً از راه نرسیده است که آنان از راه میرسند. خسته و گرسنه و تشنه. روزها بال زدهاند، بدون آنکه فرصتی برای اندکی آسودن و گلویی ترکردن داشته باشند. مسیری طولانی به درازای فاصله سیبری و مناطق دوردست قطب شمال تا سواحل جنوبی دریای خزر را پرواز کردهاند. هنوز چند برگی بیشتر از درختان جنگلهای شمال کشورمان بر زمین نیفتاده است که برگریزان این پرندگان بیپناه بدون آنکه حتی فرصت نوشیدن یک قطره آب یا برچیدن یک دانه را داشته باشند، آغاز میشود. شکارچیانی سنگدل، آنها را هدف گرفته، بر زمین سرنگونشان میکنند تا شالیزارهای خالی از برنج را به خون این مسافران خسته، آغشته کنند.
کشور پهناور ما، ظرفیت زیادی برای کوچ و مهاجرت پرندگان وحشی از عرضهای بالاتر و شمالی دارد. هر نقطهای را در این سرزمین گسترده که دارای تالاب، آب بند و یا مردابی باشد، میتوان صاحب ظرفیت بالقوهای در پذیرش و فرود پرندگان مهاجر و زمستانگذر به شمار آورد.
* برنج طارم؛ هدیه پرندگانی که کشته میشوند
نام فریدونکنار در ذهن هر ایرانی، نخست تداعی کننده برنج مرغوب و خوش عطری به نام طارم محلی است. از عجایب روزگار این است که همین پرندگانی که در قتلگاه این منطقه کشته میشوند به مدت ۶ ماه با فضولات خود این شالیزارها را غنیسازی میکنند. کود پرندگان وحشی که به آن «گوانو» گفته میشود بتدریج در شالیزارها حل میشود و زمین را برای کشت شالی و محصولی پربار و عالی به نام «طارم» آماده میکند.
محیط زیست مازندران سالهای سال است که در ظاهر برای کاهش آمار کشتار پرندگان مهاجر تلاش میکند، اما درمانده و مستأصل شده است و بهانه اصلی نیز، گژ خوردن صید پرندگان با معیشت مردم بومی منطقه است. براساس آمارهای غیر رسمی، بین یک تا یک و نیم میلیون از بیش از ۴ میلیون پرندهای که هرسال وارد فضای کشور میشوند، هیچ گاه راه آمده را باز نگشتهاند و پیکر بی جان آنها روانه بازارهای فروش میشود.
نقطه اصلی و اوج این صید بی رویه در فریدونکنار اتفاق میافتد. هر چند این اتفاق ناخوشایند در تالابهای خوزستان نیز به طور محدود رخ میدهد، ولی قابل مقایسه با فریدونکنار نیست و در هیچ جای ایران شاهد چنین کشتار وسیع پرندگان نیستیم.
* چگونه «شالیکاران» تبدیل به «شکارچیان» شدند؟
پرسش اساسی برای دوستداران طبیعت و هموطنان این است که چه دلایلی عامل تبدیل رفتار یک کشاورز غیور و زحمتکش فریدونکناری از شالیکاری به صیادی بی رحم و دستکم بی تفاوت است؟ چگونه این شالیکار، بهار و تابستان به رغم اطلاع از رفتار خشنی که میداند با انتقاد و سرزنش هموطنان و حتی دیگر ملل جهان روبه رو میشود، باز هم راضی به انجام آن در پاییز و زمستان میشود؟ آیا در این بخش از کشور با پدیده جدیدی شامل فقر مفرط اقتصادی یا کمبود فزاینده مواد غذایی و گرسنگی پنهان اجتماعی روبهرو هستیم؟
این که در سطح بین المللی از ایران به عنوان رتبه دوم کشتار پرندگان و از تالابهای فریدونکناربا ۵۷۰۰ هکتار مساحت نیز به عنوان سلاخخانه پرندگان مهاجر نام برده شود، اصلاً زیبنده ایران اسلامی نیست و باعث سرافکندگی مسئولان ما در مجامع بینالمللی است. مردم دیگر نقاط کشور میپرسند آیا ما تاکنون به دلیل قتل عام نکردن پرندگان مهاجر از گرسنگی مردهایم؟
براستی در حالی که قیمت یک غاز وحشی در بازار پرنده فروشان فریدونکنار به هر قطعه ۲۰۰ هزار تومان میرسد، کدام انسان بی بضاعت و مستمندی آن را میخرد؟ آیا خریدار بی بضاعت است یا فروشنده؟ قدر مسلم اینکه هم فروشنده دارای تمکن مالی است و هم خریداری که معمولاً مرکزنشین است و در هوس میل کردن یک وعده کباب غاز وحشی راهی شمال کشور و فریدونکنار شده است. کافی است برای اثبات این ادعا، مسئولان سری به این بازار بزنند، هرچند در کمال تأسف هم سر میزنند و هم از خریداران برخوردار از تخفیف ویژه آن هستند!
* از فریدونکنار تا لنگرود
بتازگی در یکی از بررسیهای صورت گرفته، توسط یک مؤسسه مطالعاتی اروپایی، مشخص شد که در دو دهه گذشته، حدود ۴۵۰ میلیون قطعه از آمار پرندگان وحشی شمال و شمال غرب اروپا کاسته شده و انگشت اتهام آنان به سوی ایران به عنوان دومین قتلگاه پرندگان است.
دامنه این ناهنجاری به دلیل حاشیه امنی که توسط مسئولان محلی ایجاد شده است بتازگی گسترش یافته و برای مثال در حالی که تا چندی پیش صیادان انگشت شمار گیلانی برای فروش پرندگان صید شدهشان مجبور بودند به فریدونکنار سفر کنند، در حال حاضر و از سال گذشته، شاهد راه اندازی بازار فروش این پرندگان بی پناه در بازار ماهی فروشان لنگرود هستیم که از این بابت باید به مسئولان منطقه تبریک گفت و از تسهیلات فراهم شده، توسط آنان تشکر کرد!
پرسش مهم این است که آیا میلیونها کشاورز سراسر کشور در روزهای استراحت طبیعت و زمین در پاییز و زمستان، در انتظار حمله به سرمایههای ملی و تاراج طبیعت و کشتار موجودات ساکن و مهمان مینشینند؟ هزاران سال مردم و بویژه کشاورزان سخت کوش این مرز و بوم در فصلهای سرد سال و هنگام خواب زمین و طبیعت چه میکردهاند که استثنائا تعدادی از بومیان شریف فریدونکنار یادشان رفته و یا تن به آن نمیدهند؟ اگر وانت وانت خالی کردن لاشههای پرندگان در خطر انقراض بخشی از معیشت مردم این منطقه است، پس قطع درختهای جنگلی و یا قاچاق خاویار گرانبهای ایرانی وفروش بنزین وگازوئیل و دهها نمونه دیگر در سراسر کشور نیز معیشت مردم آن مناطق به شمار میرود و نباید با آنها مقابله کرد.
* با کشتار پرندگان مهاجر چه باید کرد؟
به هر حال و با شکست عملی طرح پنج ساله که براساس آن قرار بود بتدریج دامگاهداران ضمن برخورداری از روشهای جایگزین نسبت به جمع آوری دامهای خود اقدام کرده به همان روش سنتی دوما بازگردند (که البته این روش هم کشتن پرندگان اما در ابعاد کوچکتر و با استفاده از تفنگ است) به نظر میرسد، طرحهای در ظاهر دهان پرکنِ دیگر نیز مفید و کارساز نباشد و باید از روشهای دیگری که در کوتاه مدت قابلیت اجرا داشته باشد، بهره برد.
فشار مضاعف رسانهها، بیدار کردن مدیران استانهای شمالی از خوابی که حاصلش نابودی قریبالوقوع پرندگان است، توجیه تورها و تورگردانها برای برخورد درست با این پرندگان و نخریدن پرندگان مظلوم کشتار شده، توجیه و فرهنگسازی در میان جوامع محلی، برگزاری پویشهای مردمی برای نخریدن و نخوردن گوشت این پرندگان و سرانجام در نظر گرفتن مجازاتهای سختِ قانونی و اجرای آن درباره کسانی که نسبت به کشتار انبوه این پرندگان اقدام میکنند، مهمترین راههایی است که باید هر چه زودتر اجرایی شوند، در غیر این صورت تا چند سال دیگر نه نشانی از این پرندگان مهاجر خواهد ماند و نه نشانی از چهره و فرهنگی که ایرانیان در دنیا به آن شهرت دارند و به آن افتخار میکنند.
نظر شما